کد مطلب:27975
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:28
چون اكثريت حجم كاري حكومت ها تامين حوايج زندگي عادي مردم است،پس نمي توان آنها را ديني دانست؟
در اين سوءال پيش فرض هايي وجود دارد كه نوعا نادرست و قابل ابطال است: (1) اينكه حيات بشر به دو قسمت منفصل تقسيم گشته كه جز در موارد خاصي ارتباط چندان وثيقي با يكديگر ندارند. بنابراين براي دنيا بايد حسابي وبراي آخرت پرونده ديگري گشود. چنين فرضي با آموزه هاي ديني سازگاري ندارد. بلكه در اسلام همه امور حتي هنجارهاي مربوط به رفتار معيشتي نيز با جهان آخرت هماهنگ و در آن تأثير گذار است. (2) پيش فرض ديگر آن است كه دين تنها وتنها براي اصلاح آخرت آمده و نسبت به مسائل دنيايي و خوشبختي و بهروزي دنيايي بشر بي تفاوت مانده است. چنين فرضي نيز هيچ تلائمي با تعاليم اسلامي ندارد. وجود اينهمه احكام اقتصادي سياسي قضايي و ... در دين مبين اسلام نشانگر آن است كه شارع مقدس در صدد پايه گذاري نظام و مناسبات انساني ويژه اي بر اساس توحيد قسط و عدل است وبراي تحقق چنين آرمان مقدسي هنجارگذاري هاي گسترده و وسيعي كرده است. (3) پيش فرض ديگر آن است كه اگر دين بخواهد ناظر به دنياي مردم باشد بايد تمام شناخت ها و آگاهي هاي لازم را در تمام ابعاد و مسائل مورد نياز انسان به طور مدون و يك جا عرضه كند و ديگر جاي نياز به هيچ يك از علوم و فرآورده هاي تجربي و عقلاني بشر فرونگذارد درحالي كه اين نيز فرض نادرستي است. زيرا دين مي تواند هنجارها و روش هاي لازمي را عرضه كند ودر بسياري از عرصه ها راه را براي مراجعه به دانش هاي عصر بازگذارد. به نظر مي رسد تفكر فوق ناشي از حركت ضد علمي كليسايي قرون وسطي است كه نهايتا موجب شد راه دين و علم از يكديگر متمايز و جدا گردد. درحالي كه در اسلام از اساس چنين تفكري وجود نداشته. بلكه اسلام شديدا به تحقيقات و كاوش هاي علمي و بهره گيري از فرآورده هاي ارزشمند آن توصيه و تأكيد كرده است. به علاوه برخي از امور دو جنبه و دو حيثيت دارند. مثل اينكه اقتصاد از دو جهت قابل بررسي است و همين مسأله موجب دوگونه علم اقتصاد گرديده: الف) اقتصاد توصيفي كه مانند ديگر علوم طبيعي به كشف نحوه تأثير و تأثرات در روابط اقتصادي مي پردازد. مانند قانون عرضه و تقاضا نهايي مطلوبيت و... در اين جا سخني از ارزش ها و ضدارزش ها مثل عدالت و...نيست. ب) اقتصاد برنامه اي سياسي هنجارگذار اين بسامد مكتب اقتصادي را تشكيل مي دهد و درهمين جاست كه دغدغه عدالت و... پيدا مي شود. دركاوش هاي اقتصاد توصيفي مي توان انتظار جدي از دين نداشت اما اقتصاد برنامه اي (مكتب اقتصادي) بخش عظيمي از مكتب گران قدر اسلام را تشكيل مي دهد و از دين جدايي پذير نيست. جواب سوءال نيز از تحليل بالا روشن مي شود. به علاوه حكومت ديني بايد هم براي اصلاح امور دنيوي تلاش كند و هم درجهت تبليغ دين زدودن انحرافات و گسترش معنويت تلاش نمايد.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.